یاد تو

سنگ هائی که من از یاد تو بر دل میزدم ، خانه ای میشد اگر خانه بنا میکردم . . .

[+] نوشته توسط غم دیده مهرداد در 11:21 | |

کوچکم

برای مُردن هنوز کوچکم
بمان!
کافی است دوستم داشته باشی

[+] نوشته توسط غم دیده مهرداد در 11:17 | |

سمعک

مشکل از تو نبود
از من بود
با کسی حرف میزدم که سمعک هایش را پیش دیگری جا گذاشته بود …

[+] نوشته توسط غم دیده مهرداد در 11:16 | |

خوابم

به خوابـــم نیـــا خوابــــم را رنگـــی میکنـــی و روزم را سیاه

[+] نوشته توسط غم دیده مهرداد در 11:13 | |

برگرد

در حسرت آغوشت مانده ام ... برگرد ... برگرد

[+] نوشته توسط غم دیده مهرداد در 11:10 | |

با تمام قلبت

می دانم در دوست داشتنت هیچ مرزی ندارم.ولی رهایت میکنم ..که اگر بر گشتی با تمام قلبت بر گردی......

[+] نوشته توسط غم دیده مهرداد در 11:6 | |

یادگاری توست

درد که میگیرد قلبم...
لبخند میزنم!!
یادگاری توست...

[+] نوشته توسط غم دیده مهرداد در 10:57 | |

چایی

کاش می شد زندگی را هم عوض کرد٬
مثل «چایی»٬
وقتی که سرد می شود…

[+] نوشته توسط غم دیده مهرداد در 10:56 | |

شیشه

[+] نوشته توسط غم دیده مهرداد در 10:54 | |

سوختن

[+] نوشته توسط غم دیده مهرداد در 10:52 | |

دلتنگی

[+] نوشته توسط غم دیده مهرداد در 10:51 | |

تو

به هرکه میگویم “تو” به خودش میگیرد!!چه ساده اند اینها…..نمیدانند هیچکس برای من “تو” نمیشود


[+] نوشته توسط غم دیده مهرداد در 10:45 | |

اشک

اگر مثل اشک توی چشمام بودی واسه بودنت تا آخر عمرم گریه میکردم...

[+] نوشته توسط غم دیده مهرداد در 10:32 | |

معامله

معامله فسخ شد!!

در قبال دنیا یک تار مویت را می خواستند,

    ندادم!!!

[+] نوشته توسط غم دیده مهرداد در 10:30 | |